هرگونه نقد هر آنچه به اسلام مربوط است ممنوع است چون فرد
مسلمان بايد اسلام را بطور كل قبول داشته باشد و نقد آيه اي از قرآن ياحديثي از محمد نشانگر بي ايماني به آنست كه موجب ارتداد ميشود كهحكم مرگ دارد. چنانچه در آيه ي زير مطرح
شده است
شده است
- أَفَتُؤْمِنُونَ بِبعضِ الْكِتَابِ وتَكْفُرُونَ بِبعضٍ فَما جزَاء من يفْعلُ ذَلِكمِنكُمإِلاَّ خِزْيفِي الْحياةِ الدنْيا ويومالْقِيامةِ يرَدونَ إِلَى أَشَدالْعذَابِ وما اللّهبِغَافِلٍ عما تَعملُونَ (بقره 85) ترجمه: آيا شما به پار هاى از كتاب ايمان مى آوريد و به پاره اى كفر مى ورزيد
پس جزاى هر كس از شما كه چنين كند جز خوارى در زندگى دنيا چيزى نخواهد بود و روز رستاخيز ايشان را به سخت ترين عذابها بازبرند و
.( خداوند از آنچه مى كنيد غافل نيست ( 85حال اگر اين سلب آزادي را بگذاريد در كنار اين اصل, كه اسلام
مدعي است كه پاسخ همه ي نيازهاي بشري را دارد و عملا هم سعي كرده
براي بسياري جنبه هاي زندگي انسان تكليف تعيين كند. نتيجه اين مي شود
كه طبعا حق هرگونه آزادي انديشه و نقد در امور وسيعي از زندگي را از
بشر سلب كرده است. يك ايدئولوژي فراگير مثل اسلام, بصورت فراگيري
دست محققان و متفكران را مي بندد و نقد و تفكر و انديشه را فلج مي كند.
يعني آزادي فكر و بيان، فقط در اموري قابل تصور است كه اسلام از آنها
حرفي نزده باشد. گستردگي قانونگذاري در اسلام موجب شده كه زندگي
افراد متدين بيش از هر چيزي با دين بگذرد. حتي نحوه ي توالت رفتنشان
را نيز دين تعيين مي كند و اين در حاليست كه از نقد و خردورزي در مورد
اين احكام منع شده اند.