Wednesday, January 23, 2019

چند مثال از مبهم گوئي

- مثال
- أَفَمن كَانَ علَى بينَةٍ من ربهِ ويتْلُوهشَاهِدمنْهومِن قَبلِهِ كِتَابمو سى إَماما
ورحمةً أُولَئِكيؤْمِنُونَ بِهِ ومن ي
كْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحزَابِ فَالنَّارموعِدهفَلاَ تَك
﴾ فِي مِرْيةٍ منْه إِنَّه الْحقُّ مِن ربك ولَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يؤْمِنُونَ ﴿هود 17
ترجمه: آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است- و
شاهدى از او بدنبال او آمده است- و پيش از وى كتاب موسى راهبر و مايه
رحمت بوده است - آنان به آن مى گروند - و هر كس از گروهها به آن كفر
ورزد آتش وعده گاه اوست - پس در آن ترديد مكن كه آن حق است از
( جانب پروردگارت ولى بيشتر مردم باور نم ىكنند ( 17
چند بار آيه ي فوق را بخوانيد از آن چه مي فهميد؟ از نظر در هم
ريختگي، آيه ي عجيبي است. قطعات متعددي (بينشان خط تيره نهاده شده
است) كه بدون ارتباط روشني در كنار هم قرار گرفته اند. بعلاوه ي ناقص
بودن جمله و چند ضمير با مرجع نامشخص آنرا بشدت مبهم كرده است.
- مثال ديگر از مبهم گوئي:
- ولَوجعلْنَاه قُرْآنًا أَعجمِيا لَّقَالُوا لَولَا فُصلَتآياتُه أَأَعجمِي وعرَبِي قُلْ هو
لِلَّذِينَ آمنُوا هدى وشِفَاء والَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِموقْرٌ وهوعلَيهِم عمى
﴾ أُولَئِك ينَادونَ مِن مكَانٍ بعِيدٍ ﴿فصلت 44
ترجمه: و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم قطعا م ىگفتند
چرا آيه هاى آن روشن بيان نشده آيا كتابى غير عربى و عربي؟. بگواين براى
كسانى كه ايمان آورده اند رهنمود و شفا است و كسانى كه ايمان نمى آورند
در گوشهايشان سنگينى است و قرآن برايشان نامفهوم است و آنان را از
( جايى دور ندا م ىدهند ( 44
آيه را با دقت بخوانيد. چند بار بايد آنرا تكرار كنيد تا معني مبهمي
از آن به ذهن برسد. همچنين مفهوم قسمت خط كشيده شده چيست؟
دوباره بخوانيد. جالب اين است كه اين آيه مي گويد اگر زبان قرآن عجمي
(غير عربي) بود به روشن بودن قرآن ايراد مي گرفتند و مي خواهد به آنان
جواب دهد كه چون قرآن عربي است مبهم نيست. ولي خود اين جواب
عين ابهام است. طبق معمول مفسران سعي كرده اند اين ابهام را حل كنند و
سه معني محتمل توسط آنان ذكر شده اول آنچه از ظاهر آيه بر مي آيد
اينست كه "آيا قرآن عجمي و عربي است؟ يعني مخلوط هر دو". اما اين
معني با مفهوم كلي آيه جور در نمي آيد كه مي خواهد بگويد قرآن عربي
محض است. معني دوم محتمل اينست" كه آيا قرآن عجمي است و
شنوندگانش عربند" و معني سوم محتمل اينست كه" آيا قرآن عجمي است
و پيامبرش عرب است؟" كدام منظور است؟ دليلي بر هيچكدام نيست.
بعلاوه دنباله ي آيه (بعد از قسمت خط كشيده شده) هيچ ارتباط روشني با
ابتداي آيه ندارد كه اينهم بر ابهام معني آيه افزوده است.
مثال ديگر:
- وقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهنَاجٍ منْهما اذْكُرْنِي عِندربكفَأَنساهالشَّيطَانُ ذِكْرَ ربهِ
﴾ فَلَبِثَ فِي السجنِ بِضْعسِنِينَ ﴿يوسف 42

ترجمه: و [يوسف] به آن كس از آن دو كه گمان م ىكرد خلاص م ىشود
گفت مرا نزد پروردگار (آقا) خود به ياد آور و[لى] شيطان يادآورى به
( آقايش را از ياد او برد در نتيجه چند سالى در زندان ماند ( 42
در زندان دو نفر از همبنديهاي يوسف خواب ديدند و يوسف
خوابشان را تعبير كرد و گفت كه يكي از آنان آزاد مي شود و ساقي پادشاه
مي شود. بهمين دليل يوسف از او خواست كه بيگناهي يوسف را به پادشاه
بگويد تا يوسف را از زندان آزاد كند. فرد ساقي درخواست يوسف را
فراموش كرد و در نتيجه يوسف مدتي ديگر در زندان ماند. اين فراموشي را
در آيه ي فوق بصورت " فَأَنساه الشَّيطَانُ ذِكْرَ ربهِ" بيان كرده است. در اين
آيه ذكر ربه داراي ابهام است. معلوم نيست كه منظور از رب خداست يا
پادشاه. و معلوم نيست كه منظور از ضمير ه يوسف است يا ساقي. بهمين
دليل مفسران بر سر مفهوم آن پيوسته در تنازع بوده اند و دو مفهوم از اين
قسمت برداشت كرده اند؛ اول: شيطان ذكر خدا را از ياد يوسف برد (و
يوسف بجاي خدا به ساقي و پادشاه متوسل شد) در نتيجه خدا او را
مجازات كرد و ساليان ديگري در زندان باقي ماند. دوم: شيطان ياد يوسف
را از ذهن ساقي برد و ساقي او را نزد پادشاه ياد نكرد در نيجه ساليان
ديگري در زندان باقي ماند. اگر بصراحت بجاي رب در ربه لغت الله يا
ملك را بكار مي برد ابهام برطرف مي شد.

Nikta Esfandiari

 جوانترین کشته ی آبان خونین۲۰۱۹ Nikta Esfandani The Youngest victim of the regime crackdown on Iran protests . November 2019 the security fo...