در موارد متعددي، قرآن حكم يا قانوني كه در عرف عربستان قبل
از اسلام جاري بوده است را پذيرفته است و سپس با آيه ي ديگري آنرا
نسخ كرده است، مثلا در دوره ي قبل از اسلام مردي كه مي مرد و همسري
داشت، همسرش تا يك سال حق داشت در خانه ي شوهر بماند و از اموال
شوهر براي زندگي اش مصرف كند
. اين سنت در آيه ي زير مورد قبول
قرار گرفته است.
- والَّذِينَ يتَوفَّونَ مِنكُم ويذَرونَ أَزواجا وصِيةً لِّأَزواجِهِم متَاعا إِلَى الْحولِ غَيرَ
( إِخْرَاجٍ ..(بقره 240
ترجمه: و كسانى از شما كه مرگشان فرا مى رسد و همسرانى بر جاى
مى گذارند [بايد] براى همسران خويش وصيت كنند كه آنان را تا يك سال
1المصفي من علم الناسخ و المنسوخ ، تأليف: عبد الرحمن بن الجوزي أبو الفرج
بهره مند سازند و [از خانه شوهر] بيرون نكنند..
حكم فوق با آيه ي زير لغو (نسخ) شد:
- والَّذِينَ يتَوفَّونَ مِنكُم ويذَرونَ أَزواجا يتَرَبصنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَربعةَ أَشْهرٍ وعشْرًا
فَإِذَا بلَغْنَ أَجلَهنَّ فَلاَ جنَاح علَيكُم فِيما فَعلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمعرُوفِ واللّه بِما
( تَعملُونَ خَبِيرٌ (بقره 234
ترجمه: و كسانى از شما كه مى ميرند و همسرانى بر جاى مى گذارند
[همسران] چهار ماه و ده روز انتظار م ىبرند پس هرگاه عده خود را به پايان
رساندند در آنچه آنان به نحو پسنديده درباره خود انجام دهند گناهى بر
شما نيست و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.
اينگونه موارد نسخ نيز مؤيد غير الهي بودن قرآن است. محمد در
برخورد با وقايع جديد قانوني نداشت بنابراين، قانون كفار قبل را مي
پذيرفت و پس از مدتي متوجه مي شد كه قانون قبلي مناسب نيست و آنرا
عوض مي كرد. در صورتيكه اگر قرآن ساخت خدا بود، خدا نيازي به
قرض گرفتن احكام از دوره ي جاهلي نداشت و از همان ابتدا مي توانست
حكم مطلوب را صادر كند.