در جامعه آشفته امروزایران که
دغدغه های زندگی روزمره گریبان همه را گرفته شاید کمتر کسی وقتی برای
پرداختن به ریشه های کلاف سردرگم مسائل فرهنگی و اجتماعی که امروزه
همه ما به نوعی با آن درگیرهستیم داشته باشد اما تا کی میتوان
بی تفاوت بود و نظاره گر بیچاره گی های جامعه ای که بستر رشد همه ما تا کنون و در آینده برای فرزندان و نسلهای پس از ما بوده باشیم؟ من همیشه به عنوان فردی ایرانی سعی کرده ام از زاویه ای متفاوت به ریشه های ستم و تبعیض هایی که حکومت جمهوری اسلامی به زنان و کودکان و حتی مردان ایرانی روا میدارد نگاه کنم و دیدگاهم رو با بقیه به اشتراک بگذارم شاید بتوانم کمکی هر چند کم به کشورم کرده باشم.
بی تفاوت بود و نظاره گر بیچاره گی های جامعه ای که بستر رشد همه ما تا کنون و در آینده برای فرزندان و نسلهای پس از ما بوده باشیم؟ من همیشه به عنوان فردی ایرانی سعی کرده ام از زاویه ای متفاوت به ریشه های ستم و تبعیض هایی که حکومت جمهوری اسلامی به زنان و کودکان و حتی مردان ایرانی روا میدارد نگاه کنم و دیدگاهم رو با بقیه به اشتراک بگذارم شاید بتوانم کمکی هر چند کم به کشورم کرده باشم.
برای شروع شاید بد نباشد نگاهی
به نوع حکومت ایران بیاندازیم، "جمهوری اسلامی" ، جمهوری به خودی خود
ایرادی ندارد اما وقتی با دین اسلام همراه میشود همه ما میدانیم که چه ساختار و
وحشت انگیزی بوجود می آید. خب مثل اینکه داریم اشکال را پیدا میکنیم. بله اسلام،
دینی که از ابتدای پیدایش به همراه خود جنگ و خونریزی و شهادت را به پیروانش هدیه
کرده است.
بنظر من اساسی ترین مشکل فعلی جامعه
پریشان احوال ما دین اسلام است. دینی که با شمشیر خودش را تحمیل کرد و نسل به نسل
ادامه پیدا کرد درفرهنگ ما ریشه کرد. وقت آن رسیده که ریشه هایاین درخت فساد را بخشکانیم و
جامعه و فرزندانمان را از وجودش پاک کنیم.
نوشته : علیرضا محمدی
No comments:
Post a Comment