قرآن آسمان را سقفی بر بالای زمین میداند که الله از افتادن آن بر روی زمین جلوگیری میکند.
قسم به آسمان كه سقف بالا نگه داشته شده اي است .
والسقْفِ الْمرْفُوعِ (طور5).
قسم به آسمان كه سقف بالا نگه داشته شده اي است .
والسقْفِ الْمرْفُوعِ (طور5).
این آيه به احتمال قوي از كلام قس بن ساعده الايادي گرفته شده است كه در شعرش گفته :
"وسقف مرفوع وإِلَى السماء كَيفر فِعت) غاشيه 18 (
"وسقف مرفوع وإِلَى السماء كَيفر فِعت) غاشيه 18 (
ترجمه:
(آيا نگاه نمي كنيد) به آسمان كه چگونه بالا نگه داشته شده است. -والسماء
رفَعها (الرحمن ) 7 ترجمه: و خدا آسمان را بالا برد (برافراشت). - قس
بن ساعده الايادي از خطبا و شعراي مشهور عرب قبل از محمد است او معتقد به خداي
واحد و 1 معاد بود و اشعار و خطبه هايش پر از كلمات حكيمانه است. وي قبل از بعثت
مرده است. محمد به او علاقه داشته و قبل از مرگش بعضي خطبه هاي اورا مستقيما گوش
داده است و بسياري از گفته ها و اشعار او را حفظ كرده بود ( الاصابه /5 551 (. - دلائل النبوه اثر حافظ بيهقي /2 103 ٢ 74 بالا
بودن آسمان هم غلط است. تصور كنيد كره زمين را بصورت معلق در فضا. بالا و پائين
معنا ندارد. ما بصورت قرار دادي (نه واقعي) آنچه را روي زمين است يا بسمت زمين است
پائين و سمتي كه از زمين دور مي شود را بالا مي ناميم. اين يك قرارداد اعتباري غير
واقعي است. تصور كنيد اگر در هنگام ظهر آسمان بالاي سر ما باشد، در هنگام غروب در
سمت شرق ماست نه بالا و در هنگام شب آسمان در زير ماست. ولي ما در همه
حال آسمان را به خطا بالا مي دانيم. پس اينهم غلط فاحش ديگري است كه محمد مطابق
تصور يك انسان ناآگاه اوليه در قرآن آورده است. ستونهاي
نگهدارنده ي آسمان حال اين سؤال پيش مي آيد كه چه عاملي سقف آسمان را بالانگه مي
دارد؟ قرآن اينگونه جواب مي دهد:
-
إِنَّ اللَّهيمسِك السماواتِ والْأَرضأَن
تَزُولَا ولَئِن زالَتَا إِنْ أَمسكَهما مِنْ بعدِهِأَحدٍ من ( فاطر41 (
-
ترجمه: همانا خدا آسمانها و زمين را
نگاه مىدارد تا نيفتند و اگر بيفتند غير از خدا هيچ كس آنها را نگاه نمیدارد. -
- ويمسِكالسماء
أَن تَقَععلَى الْأَرضِ (حج 65 (
-
ترجمه: و خدا آسمان را نگه مي دارد
تا بر زمين نيفتد.
اين
تصور غلط در افسانه هاي بسيار قديم بشري نيز وجود دارد مثلا در تائوئيسم آمده است
كه پانگو (pangu) زمين و آسمان را از هم جدا كرد و بين زمين و آسمان ايستاد و
آسمان را بر افراشت تصور محمد، مثل هر انسان بي اطلاع ديگر، اين بوده كه آسمان و
زمين هر دو بايد بيفتند و ساده ترين جواب يك انسان متدين اينست كه خدا آنها را نگه
مي دارد. دقت كنيد در اين آيات يك غلط مهم
وجود دارد و آن اينكه گوينده گمان مي كرده كه چيزي نميتواند در فضا معلق باشد و
همه ي اشياء به سمت پائين مي خواهند بيفتند و طبعا زمين و آسمان هردو بايد بيفتند
و خدا بايد آنها را نگه دارد. در صورتيكه اين تصور غلط است. بين اجسام نيروي جاذبه
و جود دارد و مثلا اگر زمين از حركت باز ايستد، زمين بسرعت به سمت خورشيد خواهد
رفت و با آن برخورد مي كند در صورتيكه در تصور ما خورشيد بالاست نه پائين. از نظر
فيزيكي انرژي ناشي از جاذبه و انرژي جنبشي، اجرام آسماني را در مسير و موضع خاصشان
سوق مي دهند. مثلا جاذبه مي خواهد زمين را بر خورشيد بكوبد و نيروي گريز از مركز
ناشي از حركت دوراني زمين مي خواهد زمين را از خورشيد دور كند. برآيند اين دو نيرو
زمين را در مسير خاصش نگه مي دارد . در آيه ي زير قرآن نگهداري آسمان را
به ستون نسبت داده است: - خَلَقَ السماواتِ
بِغَيرِ عمدٍ تَرَونَها (لقمان 10)
-
ترجمه: آسمانها را بی هيچ ستونى كه
آن را ببينيد خلق كرد (يعني آسمانها داراي ستونهاي نامرئي نگهدارنده اي هستند كه
شما نمي بينيد).
محمد
گمان مي كرده كه آسمانها سقفهاي سنگيني هستند كه ستونهاي نامرئي آنها را نگه مي
دارند تا بر زمين نيفتند. كه اين تصور از دو جهت غلط است.اولا، آسمان چيزي نيست كه
ستون بخواهد و ثانيا، ستوني براي نگهداري كرات وجود ندارد. لازم به ذكر است كه
بعضي انديشمندان يوناني مثل Anaximander) قرن ششم قبل از
ميلاد، بيش از هزار سال قبل از محمد) متوجه شده بودند كه اجرام آسماني نيازي به
ستون ندارند و نيروهائي آنها را در تعادل نگه مي دارند. محمد حتي به درك اين دانشمند
يوناني 1200 سال قبلش نيز نرسيده بوده است.
No comments:
Post a Comment