ابعاد مختلف روزه در اسلام و
تناقضات قرآن در این باره.
پس
از اینکه محمد به مدنیه هجرت نمود، مسلمانان در وضعیت معیشتی خوبی قرار نداشتند،
بسیاری از آنها از تأمین ابتدائیترین نیاز خویش هم ناتوان بودند؛ او در فکر راهی
بود تا بتواند به اینگونه مسلمانان کمک نماید، بنابراین در سال دوم هجری بود که
این آیه را از سوی خدایش، الله، بیان نمود:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره/183) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما نوشته(واجب) شده است همان گونه كه بر كسانى پيش از شما نوشته شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.
در این آیه بیان شده ایست که ما روزه را بر شما مسلمانان واجب گردانیدیم، همانگونه که بر دینهای پیش از تو واجب بود، (منظور از دینهای پیش از تو تنها یهودیت و مسیحیت است زیرا اسلام دین دیگری را به رسمیت نمیشناسد)
در میان دو دینی که خود را ابراهیمی میدانستند(یهودیت و مسیحیت) روزه نیز رواج داشت، روزه از عبادتهای یهودیان بوده، در عهد عتیق(تورات) اشاره شده است که موسی پس از دریافت الواح از یهوَه(خدای یهودیان) چهل شبانه روز در کوه طور از خوردن و آشامیدن خودداری نمود.(خروج 34:29)
معمولا روزهی یهودیان در اوقات سختی بوده است، هدف آنهان دور کردن خشم خداشان بود؛ مثلا داود در هنگام بیماری سخت پسرش اقدام به روزهداری نمود، همچنین یهودیان در روزی که روز خشم یهوده میدانند یعنی روز تخریب معبد اورشلیم، روز میگیرند.
بر اساس گفتههای تورات پیروان عیسی روزه نمیگرفتند:
عیسی ایشان را گفت که آیا تواند شد که پسران در عروسی غمگین گردند تا آنکه داماد با ایشان است، لیکن آن روزی که داماد از ایشان گرفته شود آنگاه صائم خواهند گردید.( یوئیل 11:21).
البته در انجیل متی آمده است که عیسی چهل شبانهروز در بیابان روزه گرفت(متی 4:2) و همچنین وی معتقد بود که دیو تنها با روزه و دعا در آن هنگام از بدن انسان خارج میگردد. (متی 17:21)
در کیش ایرانی زرتشتی، روزه داری و صدمه زدن به بدن خویش کاری پست و گناهی بزرگ به شمار میآید.( ندیداد فرگرد سوم /بخش 33).
محمد در ابتدا نمیدانست که کیفیت روزه در سایر ادایان ابراهیمی چگونه است:
فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا (مریم/26)و بخور و بنوش و ديده روشن دار پس اگر كسى از آدميان را ديدى بگوى من براى الله رحمان روزه نذر كردهام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت.
این آیه نشان میدهد که گمان قرآن از روزه ی ادیان پیش از مسیح عدم تکلم است؛ سوره ی مریم در مکه بیان شده و هنوز پیامبر اسلام واجب بودن روزه را اعلام نکرده بود.
محمد ابن عبدالله در ابتدای بیان وجوب روزه در کیفیت آن دچار سردرگرمی بود، او در قرآنش میگوید:
أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/184) چند روز انگشتشماری را (روزه باشید) و كسانی از شما که بيمار يا مسافر باشند، روزهای ديگری را (روزه بگیرند)، و خوراک به مسکین دادن برای کسانیکه توانائیش را دارند، و (ولی) كسی كه از روی میل پذیرای کار نیک باشد برای او بهتر است؛ پس اگر روزه بگیرید برایش بهتر است اگر بدانيد.(1)
در اینجا از "ایاما معدودات" نام برده شده که واژهای است نکره و بدان معنا که روز خاصی مد نظر نبوده است، اگر کسی در سفر یا بیمار باشد روز دیگری را باید روزه بگیرد و در ادامه بیان شده که اگر کسی توانائی را دارد فدیه بدهد، در اینجا منظور ار توانائی همان توانائی مالی و خوراک دادن به مسکین است ولی اگر او هم روزه بگیره به تقوا نزدیکتر است، در اینجا هر توانگری میتواند بگوید که من بجای روزه گرفتن فدیه میدهم( یادمان باشد که در آن زمان و پیش از حکم جهاد بیشتر مردم مسلمان فقیر بودند و غذا دادن به فقیر برای بسیاری از مردم از روزه گرفتن سخت تر بود)، پس او مخیر است زیرا در ادامه بیان شده است که اگر شما روزه بگیرید به تقوا نزدیکتر است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره/183) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما نوشته(واجب) شده است همان گونه كه بر كسانى پيش از شما نوشته شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.
در این آیه بیان شده ایست که ما روزه را بر شما مسلمانان واجب گردانیدیم، همانگونه که بر دینهای پیش از تو واجب بود، (منظور از دینهای پیش از تو تنها یهودیت و مسیحیت است زیرا اسلام دین دیگری را به رسمیت نمیشناسد)
در میان دو دینی که خود را ابراهیمی میدانستند(یهودیت و مسیحیت) روزه نیز رواج داشت، روزه از عبادتهای یهودیان بوده، در عهد عتیق(تورات) اشاره شده است که موسی پس از دریافت الواح از یهوَه(خدای یهودیان) چهل شبانه روز در کوه طور از خوردن و آشامیدن خودداری نمود.(خروج 34:29)
معمولا روزهی یهودیان در اوقات سختی بوده است، هدف آنهان دور کردن خشم خداشان بود؛ مثلا داود در هنگام بیماری سخت پسرش اقدام به روزهداری نمود، همچنین یهودیان در روزی که روز خشم یهوده میدانند یعنی روز تخریب معبد اورشلیم، روز میگیرند.
بر اساس گفتههای تورات پیروان عیسی روزه نمیگرفتند:
عیسی ایشان را گفت که آیا تواند شد که پسران در عروسی غمگین گردند تا آنکه داماد با ایشان است، لیکن آن روزی که داماد از ایشان گرفته شود آنگاه صائم خواهند گردید.( یوئیل 11:21).
البته در انجیل متی آمده است که عیسی چهل شبانهروز در بیابان روزه گرفت(متی 4:2) و همچنین وی معتقد بود که دیو تنها با روزه و دعا در آن هنگام از بدن انسان خارج میگردد. (متی 17:21)
در کیش ایرانی زرتشتی، روزه داری و صدمه زدن به بدن خویش کاری پست و گناهی بزرگ به شمار میآید.( ندیداد فرگرد سوم /بخش 33).
محمد در ابتدا نمیدانست که کیفیت روزه در سایر ادایان ابراهیمی چگونه است:
فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا (مریم/26)و بخور و بنوش و ديده روشن دار پس اگر كسى از آدميان را ديدى بگوى من براى الله رحمان روزه نذر كردهام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت.
این آیه نشان میدهد که گمان قرآن از روزه ی ادیان پیش از مسیح عدم تکلم است؛ سوره ی مریم در مکه بیان شده و هنوز پیامبر اسلام واجب بودن روزه را اعلام نکرده بود.
محمد ابن عبدالله در ابتدای بیان وجوب روزه در کیفیت آن دچار سردرگرمی بود، او در قرآنش میگوید:
أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/184) چند روز انگشتشماری را (روزه باشید) و كسانی از شما که بيمار يا مسافر باشند، روزهای ديگری را (روزه بگیرند)، و خوراک به مسکین دادن برای کسانیکه توانائیش را دارند، و (ولی) كسی كه از روی میل پذیرای کار نیک باشد برای او بهتر است؛ پس اگر روزه بگیرید برایش بهتر است اگر بدانيد.(1)
در اینجا از "ایاما معدودات" نام برده شده که واژهای است نکره و بدان معنا که روز خاصی مد نظر نبوده است، اگر کسی در سفر یا بیمار باشد روز دیگری را باید روزه بگیرد و در ادامه بیان شده که اگر کسی توانائی را دارد فدیه بدهد، در اینجا منظور ار توانائی همان توانائی مالی و خوراک دادن به مسکین است ولی اگر او هم روزه بگیره به تقوا نزدیکتر است، در اینجا هر توانگری میتواند بگوید که من بجای روزه گرفتن فدیه میدهم( یادمان باشد که در آن زمان و پیش از حکم جهاد بیشتر مردم مسلمان فقیر بودند و غذا دادن به فقیر برای بسیاری از مردم از روزه گرفتن سخت تر بود)، پس او مخیر است زیرا در ادامه بیان شده است که اگر شما روزه بگیرید به تقوا نزدیکتر است.
No comments:
Post a Comment