( - هذَا فَلْيذُوقُوهحمِيموغَساقٌ (ص 57
( ترجمه: اين جوشاب و چركاب است بايد آن را بچشند ( 57 -
- ابراهيم: من ورآئِهِ جهنَّم ويسقَى مِن ماء صدِيدٍ ﴿ 16 ﴾ يتَجرَّعهولاَ يكَاد
﴾17﴿يسِيغُهويأْتِيهِ الْموتمِن كُلِّ مكَانٍ وما هوبِميتٍ ومِن ورآئِهِ عذَاب غَلِيظٌ
( ترجمه: دوزخ پيش روى اوست و به او آبى چركين نوشانده مى شود ( 16 -
آن را جرعه جرعه م ىنوشد و به ميل خود هرگز نمي نوشد (به او نوشانده
مي شود) و مرگ از هر جانبى به سويش مى آيد ولى نمى ميرد و عذابى
( سنگين به دنبال دارد ( 17
- ولَهمفِيها مِن كُلِّ الثَّمرَاتِ ومغْفِرَةٌ من ربهِم كَمنْ هو خَالِدفِي النَّارِ وسقُوا
﴾ ماء حمِيما فَقَطَّعأَمعاءهم﴿محمد 15
ترجمه: و در آنجا از هر گونه ميوه براى آنان (بهشتيان) است و [از همه
بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست [آيا چنين كسى در چنين باغى د لانگيز]
مانند كسى است كه جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده
( مى شود [تا] روده هايشان را قطعه قطعه كند ( 15
شدت عذاب به حدي است كه جهنميان اگر مي توانستند حاضرند همه
چيز و همه كس خود را فدا كنند تا از عذاب نجات يابند
﴾ - معارج: يبصرُونَهميودالْمجرِملَويفْتَدِي مِنْ عذَابِ يومِئِذٍ بِبنِيهِ ﴿ 11
وصاحِبتِهِ وأَخِيهِ ﴿ 12 ﴾ وفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ ﴿ 13 ﴾ ومن فِي الْأَرضِ جمِيعا ثُم
﴾ ينجِيهِ ﴿ 14 ﴾ كَلَّا إِنَّها لَظَى ﴿ 15 ﴾ نَزَّاعةً لِّلشَّوى ﴿ 16
ترجمه: آنان را به ايشان نشان مى دهند گناهكار آرزو مى كند كه كاش براى
رهايى از عذاب آن روز مى توانست پسران خود را عوض دهد ( 11 )و [نيز]
همسرش و برادرش را ( 12 )و قبيله اش را كه به او پناه مى دهد ( 13 ) و هر
كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مى داد] و آنگاه خود را رها
مى كرد ( 14 ) نه چنين است [آتش] زبانه م ىكشد ( 15 ) پوست سر و اندام را
( بر مي كند( 16
پوست بدن اهل جهنم پيوسته رويانده مي شود تا سوختن آنان دائمي باشد.
ياتِنَا سوفنُصلِيهِمنَارا كُلَّما نَضِجتجلُودهمبدلْنَا هم - إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِ
﴾ جلُودا غَيرَها لِيذُوقُواْ الْعذَابإِنَّ اللّه كَانَ عزِيزًا حكِيما ﴿نساء 56
ترجمه: به زودى كسانى را كه به آيات ما كفر ورزيد هاند در آتشى درآوريم -
كه هر چه پوستشان كباب گردد پوستهاى ديگرى بر جايش قرار مي دهيم تا
( عذاب را بچشند آرى خداوند تواناى حكيم است ( 56
در حالت طبيعي هنگامي كه پوست در معرض آتش قرار مي گيرد
سوزش هولناكي ايجاد مي شود اما اگر پوست كاملا بسوزد گيرنده هاي
عصبي پوست هم مي سوزند و تا جائيكه سوخته باشند درد از بين مي رود،
گرچه درد در نواحي عميقتر وجود دارد. مكانسيم دوم حفاظتي طبيعي،
بيهوشي است. هرگاه درد يا سوزش از حد وحشتناكي بالاتر برود فرد
بيهوش مي شود كه ديگر درد نمي كشد. حال دقت كنيد خداي عادل! و
مهربان! محمد اين هردو مكانيسم را مختل مي كند تا گناهكار بدبخت براي
هميشه و با بالاترين حد ممكن احساس درد و سوزش كند. هرچه پوست
مي سوزد جاي آن روييده مي شود تا بازهم بسوزد.
اعماق بدن فرد گناهكار نيز سوزانده مي شود
در قرآن گفته شده كه سوختن تنها به سطح بدن محدود نمي شود
بلكه تا اعماق بدن فرد گناهكار سوزانده مي شود. دقت كنيد
حج: فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعتلَهمثِيابمن نَّارٍ يصبمِن فَوقِ رؤُوسِهِم
﴾ الْحمِيم﴿ 19 ﴾ يصهرُ بِهِ ما فِي بطُونِهِم والْجلُود ﴿ 20
ترجمه: پس كسانى كه كفر ورزيدند جامه هايى از آتش برايشان بريده شده -
است [و] از بالاى سرشان آب جوشان ريخته م ىشود ( 19 ) آنچه در شكم
( آنهاست با پوست شان بدان گداخته مى گردد ( 20
با گرزهاي آهنين جهنميان را شكنجه مي كنند.
﴾ ولَهم مقَامِعمِنْ حدِيدٍ ﴿حج 21
( ترجمه: و براى آنان (اهل جهنم) گرزهايى آهنين است ( 21 -
عذاب جاودانه ي نافرمانان
﴾ ومن يعصِ اللَّهورسولَه فَإِنَّ لَه نَار جهنَّم خَالِدِينَ فِيها أَبدا ﴿جن 23
ترجمه: و هر كس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند قطعا آتش دوزخ براى
( اوست و جاودانه در آن خواهند ماند ( 23
-والَّذِينَ كَفَرُوا لَهمنَار جهنَّملَا يقْضَى علَيهِمفَيموتُوا ولَا يخَفَّفعنْهم منْ
( عذَابِها كَذَلِكنَجزِي كُلَّ كَفُورٍ (فاطر 36
ترجمه: وكسانى كه كافر شد هاند آتش جهنم براى آنان خواهد بود حكم به -
مرگ ايشان نمى شود تا بميرند (جاودانه اند) و نه عذاب آن از ايشان كاسته
( شود هر ناسپاسى را چنين كيفر مى دهيم ( 36
جاودانه بودن عذاب جهنم دهها بار (فقط از ريشه ي لغوي خلد
35 بار آمده است) در قرآن تكرار و تأكيد شده است. خدا گناهكاران را
براي هميشه، نه يك ميليون سال، نه يك ميليارد سال، نه هزاران ميليارد سال
ونه هزاران ميليارد ميليارد سال بلكه بمدت بي نهايت در جهنم مي سوزاند
و شكنجه مي كند
در مجموع خداي محمد، انسان گناهكار را زنده زنده و هوشيار از
پوست تا عمق، مي سوزاند، آنهم بمدت بينهايت. سوختني كه در دنياي
طبيعي محال است. آيا شكنجه اي بالاتر از اين قابل تصور است؟ آيا هيچ
جنايتكاري در تاريخ بشر مثل نرون و چنگيز و هيتلر توانسته است كه يك
ميلياردم خدا شكنجه كند؟ حتي هيتلر هم كه كوره هاي آدم سوزي داشت،
مردگان را مي سوزاند نه انسانهاي زنده را. اگر انسان زنده اي را در كوره ي
ذوب آهن يا در مركز خورشيد هم بيندازند سر سوزني قابل قياس با عذاب
خدا نيست. چراخداي محمد اينقدر بيرحم و شكنجه گر است؟!. و جالب
اينكه در انتهاي بسياري از آيات عذاب (مثل آيه ي نساء 5 فوق)، خود را
توانا و حكيم مي داند!!! توانائي خود را در شكنجه كردن به رخ سوزندگان
جهنم مي كشد و اينهمه شكنجه ي جاودانه ي غير قابل تصور را حكيمانه
قلمداد مي كند!!! چه حكمتي در شكنجه ي بينهايت است؟ اگر منظور خدا
تربيت كردن انسانهاست كه امروزه همگان مي دانند و در دانش روانشناسي
ثابت شده كه ضجر و آزار راه درستي براي تربيت انسان نيست. و حتي از
توبيخ رواني كودكان هم بايد احتراز كرد چه رسد به آزار جسمي. انسان
ذاتا در مقابل آزار پاسخ منفي رواني مي دهد. بعلاوه تربيت افرادي كه بطور
دائم در جهنمند معني ندارد چون هيچگاه نجات نمي يابند و به درجه ي
برتري نمي رسند
بزرگترين ظلم خداي محمد، سوزاندن جاودانه ي گناهكاران است
در قرآن گفته شده كه هدف خدا از عذاب جهنميان اجراي عدالت
است حال مي پرسيم چگونه مجازات بدي به بدي مشابه آن، ميتواند معادل
زنده زنده سوزاندن و حتي سوزاندن جاودانه باشد. چنانچه در ابتداي اين
فصل مطرح شد، عدالت حكم مي كند كه بين جنايت و مجازات تناسب
وجود داشته باشد. مجازات به مثل يا متناسب با عمل در همه جا بعنوان
امري عادلانه پذيرفته شده است و چنانچه مطرح شد قرآن هم آنرا پذيرفته
است. براي يادآوري، قرآن هم گفته كه
( منْ عمِلَ سيئَةً فَلَا يجزَى إِلَّا مِثْلَها (غافر 40
ترجمه: كسيكه كار بدي انجام دهد مجازات نمي شود مگر شبيه كار بدش -
پس هر كس ظلمي يا گناهي كرد بايد مشابه آن مجازات شود. حال
گناهكارترين فرد مثل هيتلر را در نظر بگيريد. هيتلر موجب مرگ 55 ميليون
انسان شد. عدالت حكم مي كند كه هيتلر 55 ميليون بار و بهمان نحوي كه
افراد را كشته بايد كشته شود. يعني كشته شود دوباره زنده شود و باز كشته
شود تا 55 ميليون مرتبه. حال مي پرسيم آيا سوزاندن هيتلر بمدت بينهايت
در جهنم عادلانه است؟ قطعا نه. سوزاندن در جهنم به آن نحوي كه قرآن
توصيف مي كند با هيچ جنايت بشري برابري نمي كند بعلاوه جاودانه بودن
مجازات نيز با هيچ جنايتي برابري نمي كند حتي اگر هيتلركسي را در آتش
بطور زنده سوزانده باشد بايد او را بهمان نحو سوزاند. اما در اين دنيا
كسيكه در آتش سوزانده مي شود بيش از چند دقيقه ضجر نمي كشد و
بيهوش مي شود. فرض كنيد هيتلر تمام اين انسانها را زنده زنده سوزانده
بود. هر انساني چند دقيقه سوزاندن را حس مي كند اما فرض كنيد كه هر
انساني يك ساعت ضجر كشيده باشد تا بميرد. عدالت حكم مي كند كه
هيتلر 55 ميليون ساعت سوزانده شود نه بينهايت. حال دقت كنيد كه قرآن
براي كشتن يك نفر سوزاندن جاودانه را در نظر گرفته است:
- ومن يقْتُلْ مؤْمِنًا م تَعمدا فَجزَآؤُه جهنَّم خَالِدا فِيها وغَضِباللّه علَيهِ ولَعنَه
﴾ وأَعد لَهعذَابا عظِيما ﴿نساء 93
ترجمه: و هر كس عمدا مؤمنى را بكشد كيفرش دوزخ است كه در آن -
جاويدان خواهد بود و خدا بر او خشم مى گيرد و لعنتش مى كند و عذابى
بزرگ برايش آماده ساخته است
!چطور قتل يك نفر معادل سوزاندن بينهايت است