قرآن کوهها را مانند یک میخ میداند که از لرزش و حرکت زمین جلوگیری میکند.
عين آيه زیر در شعر شاعر قديم جاهلي كعب بن لؤي آمده است و نشان ميدهد كه محمد اين جمله را از شعر وي اقتباس كرده است. همچنين نشان مي دهد كه مفهوم ميخ بودن كوهها از قبل از محمد در محيط عربستان شايع بوده است. اما هر دو آيه ي فوق غلطند. اولا: كوهها مثل ميخ نيستند كه ريشه اي فروكوفته در پوسته ي زمين داشته باشند برعكس كوهها قشرزمينند كه برآمده شده اند يعني درست عكس ميخ. ثانيا: فرورفتگيها و كوهها نتيجه ي حركات زمين هستند و نقشي در تثبيت ندارند و بر عكس هر جا كوه است خطر زلزله بيشتر است. اين مبحث در زمين شناسي تحت عنوانtectonoc plate مورد بحث واقع مي شود. پوسته ي زمين از قطعات بزرگ مجزا ساخته شده اند كه در حال حركتند. درمحل تماس اين پوسته ها زمين لرزه، آتش فشان و كوه بوجود مي آيند. بنابراين كوه نمود بي ثباتي زمين است نه تثبيت كننده ي زمين.
وجعلْنَا فِي الْأَرضِ رواسِيأَن تَمِيدبِهِم (انبياء 31)
ترجمه: و در زمين كوههايى استوار نهاديم تا مبادا] زمين [آنان]مردم [ رابجنباند (31)
در آيات ديگري (لقمان 10 ، نحل 15 و انبياء31) همين جمله تكرار شده است. اين مفهوم به احتمال قوي از قس بن ساعده الايادي شاعر عرب جاهلي اخذ شده است كه گفته "وجبال مرساة"و در آياتي كوهها ميخ قلمداد شده اند كه طبعا از لرزش زمين جلوگيري مي كنند:
-والْجِبالَ أَوتَادا ﴿ 7نبأ﴾.
ترجمه: و كوهها را ميخهائي قرار داديم.
No comments:
Post a Comment